من شــرمنده ام...

واسه وقتایے که میتونستم برم ...

ولـى موندم که ثابت کنم واسم ارزش دارے.

.واسه حرفایـے که میتونستم بزنم...

ولی نزدم که حرمت بینمون بمونه.

اما تو شکستی..........!!!

تصویرے که ازت تو ذهنم بود......

حسے که تو دلم بود.........

حرمت اینکه صادقانه پات موندم..........

شاید پیش خودت بگے چقد طرف درگیر منـــہ

آره واقعا درگیرت بودم

 آره شــــــــــــــــــــرمنده ام!!!

واسه موندنم پاے کسے که فقط ادعاے دوست داشتنمو داشت و با حرفاش که فقط شعار بود نابود و لحم کرد و بی تفاوت رفت.........

واسه شکستن دلم.......

واسه خرد شدنم......

واسه ضربه سنگین روحی که بهش گفته بودم اگه این سری ضربه بخورم نابود میشم بهم گفت تا همیشه هستم......

پس چی شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خودم کردم ، آره ، تقصیر من بود ...

گله نیست!

کینه نیست!

یه اعتــــــــــرافه

من شـــــــــــــرمنده ام که دوستت دارم هایت را باور کردم و دلم را به دستان سنگی تو سپردم

من شرمنده ام......... 

 زیر تمام حرفهایش زد.......

چرا عاشقم کرد و ررررررررفت.......

چرا موقع رفتنم مانعم شد و گفت میخواهم بمانی؟؟؟؟

ماندم اوهم با تمام وجود  نابودم کرد وبعد رررررفت؟؟؟؟؟؟؟

تاوانش با خودش .........

بجای نفرت عاشقانه دعایش میکنم دعا میکنم تا همیشه درگیر دلش باشد!!!!

امیدوارم شبها راحت خوابش ببرد......

تو بمان و وجدانت!!!!!!

تو برای داشتن عشقم فقیر بودی .......

اگر دوستت دارم هایت را جدی نگرفت ؛

غصه نخور ..

اگر رفت ،

گریه نکن ..

یک روز چشمان یک نفر ،

عاشقش می کند ..

یک روزی معنیه کم محلی را می فهمد ..

یک روز شکستن را درک می کند ..

آن روز می فهمد آه هایی که کشیدی ،

از ته قلبت بوده ..

می فهمد شکستن یک آدم تاوان سنگینی دارد

تورفتی اما حرفهایت تا ابد زمزمه گوشم خواهد شد.......

(متن کامل در ادامه مطلب..)

 آهای بی وفا

 آنگاه که غرور کسی را می شکنی....

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی....

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی.....

آنگاه که حتی گوشت را میبندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی

آنگاه که خدا را میبینی و بنده اش را نادیده میگیری

میخواهم بدانم.....

دستانت را به سوی کدام آسمان دراز میکنی....

تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟؟؟؟

 گناه جزیره چه بود؟؟؟؟